آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

مجسمه‌سازی باروک

یکی از دلایل پیدایش پیکره‌سازی باروک نقش مقابل بین باروک و کلاسیک‌گرایی بوده‌است. پیکره‌سازی هم در نشان دادن معجزات دین مسیحیت کمال می‌یابد و بازتابی از نوعی اشتیاق برای اعجاب‌انگیزی است. استفاده از عناصر تزیینی و نمایان کردن هرچه بیشتر فواره‌ها و آب‌نماها در معماری باروک بسیار متداول بوده‌است. بعدها این‌گونه برخورد با آب و استفاده نمادین از مجسمه‌سازی در شهرسازی و میادین باروک نیز مرسوم شده‌است. پیکره‌سازان عصر باروک، بیشترین تلاش خود را به کار می‌بستند تا حرکت را در آثار خود بیافرینند.


همان‌طور که معماری باروک در ایتالیا شروع شد، مجسمه‌سازی این دوره نیز در ایتالیا متولد شد. برجسته‌ترین مجسمه‌ساز این دوره برنینی بود که آثارش نمونه کامل و مطلوبی از ترکیب مناسب فرم و محتوا، سبک و ایده محسوب می‌شود که همه هنرمندان باروک در پی آن بودند. کارگاه برنینی در رم به مرکز انتشار ایده‌ها و تجربه‌های او تبدیل شد که در سراسر اروپا جریان یافت. ایجاد وحدت میان مجسمه‌ها و فضای معماری اطراف آن از ویژگی‌های آثار برنینی است که اغلب در آرامگاه‌هایی که توسط او طراحی شده‌اند دیده می‌شود. حالت‌های آشفته و ناآرام و حرکات پرشور و هیجان مجسمه‌های آثار برنینی بیشتر مخاطبان را ترغیب می‌کند تا پیکره‌ها را از زوایای گوناگون مشاهده کنند و در آن‌ها مشارکت ذهنی و فیزیکی داشته باشند.

مجسمه سازان بر اساس محلی که آثارشان را در آنجا خلق می‌کردند از مواد مختلفی بهره می‌بردند. در ایتالیا اغلب مجسمه‌هایی که در داخل کلیسا قرار می‌گرفتند، از مرمر، رخام و برنز ساخته می‌شدند. آن‌هابا بهره‌گیری از این مواد موفق می‌شدند قابلیت‌های تکنیکی منحصر به فرد خود را به تصویر درآورند، به ویژه مواقعی که قطعات سنگ نرم و شکننده بود. برنینی در آثار اولیه اش در زمینه کار روی سنگ به مهارت فوق‌العاده‌ای دست یافت. بعدها او ترکیب‌های بسیار جدیدی از مواد را به کار گرفت. به عنوان نمونه، در مقبره اوربانوس هشتم که در آن ترکیب بندی با رنگ‌بندی کامل شده، از برنز برای تندیس پاپ و فرشته مرگ، از برنز زر اندود و مرمر سیاه برای تابوت سنگی و از مرمر سفید برای تندیس‌های انفاق و عدالت بهره گرفته‌است. در سراسر اروپا برای ساختن مجسمه‌هایی که در فضای باز قرار می‌گرفتند، اغلب از سنگ بهره می‌گرفتند، در آثاری چون فواره‌ها مانند نمونه‌ای که برنینی در رم ساخته بود و همچنین نمای ساختمان‌ها، مجسمه‌هایی که در تاقچه‌های بیرونی ساختمان‌ها جای گرفته بودند، بناهای یادبود عمومی و مجسمه‌هایی که برای زینت بخشیدن به پل‌ها به کار می‌رفتند، همگی از سنگ ساخته می‌شدند. در اسپانیا و مناطق زیر نفوذ آن، سنت مجسمه‌سازی با چوب از قرن شانزدهم رایج شد و تا قرن هفدهم ادامه یافت. مجسمه‌ها اغلب تنها از چوب ساخته می‌شدند. دو گونه متمایز مجسمه‌سازی وجود دارد:

مجسمه نقش برجسته

که در آن پیکرهای برجسته روی سطحی صاف قرار گرفته‌اند.


مجسمه مستقل

که در آن پیکره‌ها به‌طور کامل سه بعدی و بدون تکیه‌گاه خلق شده‌اند.
مجسمه‌سازی جایگاهی برای بیان ایده‌ها و عقاید در دوره باروک بود و به‌طور عمده بخش وسیعی از فعالیت‌های هنری را شکل می‌داد و چون از نظر مضمون و کمپوزیسیون ارتباطی بسیار نزدیک با همه هنرها به خصوص معماری داشت، مطالعه آن به‌طور جداگانه کاری دشوار است
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.