آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

هفت مشعل معماری

هفت مشعل معماری (انگلیسی: The Seven Lamps of Architecture) جستار بلندی است نوشتهٔ نقاد و نظریه‌پرداز هنری جان راسکین که در مه ۱۸۴۹ منتشر شد. راسکین در این کتاب به بازخوانی معماری گوتیک می‌پردازد و معماری را دارای هفت مشعل می‌داند. «مشعل» ها در عنوان کتاب راسکین اشاره به اصول معماری دارند که او بعدها در کتاب سنگ‌های ونیز آنها را گسترش داد. این هفت مشعل معماری از نظر راسکین عبارتند از:

    حقیقت: هنر ساختن، حقیقتی آسمانی و معنوی دارد که باید به آن پی برد.
    ایثار: در تبدیل حقیقت به واقعیت و وجود به موجود، اعتلایی ازلی ـ ابدی نهفته‌است که هنر ساختن را به امری آئینی و تشریعی تبدیل می‌کند که در آن نام و نشانی از سازنده نیست.
    قدرت: ساختن نیازمند قدرت است که باید از آن بهره جست.
    زیبایی: از آنجا که حقیقت زیباست، انعکاس آن در واقعیت نیز سبب زیبایی خواهد شد.
    زندگی: ساختن یعنی حیات بخشیدن و جاودانی کردن حیات انسانی.
    خاطره: زندگی یعنی خاطره و ساختن یعنی ایجاد مکان برای شکل‌گیری خاطره.
    اطاعت: هنر ساختن یعنی احترام گذاشتن به سنت‌ها و تبعیت از آنها و تبدیل آنها به سنت‌های جدید.

جان راسکین

جان راسکین (۱۸۱۹ فوریه ۸–۱۹۰۰ ژانویه ۲۰) منتقد هنر انگلیس در دوران ویکتوریا و نیز حامی هنر، طراح ونقاش، یک متفکر اجتماعی برجسته و نیکوکار بود. او در موضوعات متنوعی مانند زمین‌شناسی، معماری، اسطوره شناسی، پرنده شناسی، ادبیات، آموزش و پرورش، گیاه‌شناسی و اقتصاد سیاسی نوشته است. سبک نوشتن او و فرم‌های ادبی نوشته‌هایش به همان اندازه متنوع بودند. توصیفات ظریف هنر در نوشته‌های اولیه اش بعدها جایگزین گفتگویی ساده برای تأثیر بیشتر افکارش شد. او در تمام نوشته‌های خود بر ارتباط بین طبیعت، هنر و جامعه تأکید کرد. او همچنین طرح و نقاشی‌های دقیقی از سنگ‌ها، گیاهان، پرندگان، مناظر، و ساختارها و تزئینات معماری کشیده است.

او در نیمه دوم قرن ۱۹ و تا جنگ جهانی اول بسیار با نفوذ بود. پس از یک دوره کاهش نسبی، شهرت او به طور پیوسته از سال ۱۹۶۰ با انتشار مطالعات علمی متعدد بهبود یافت.

در ابتدا راسکین با توجه‌ای گسترده در کتاب نقاشان مدرن به دفاع از آثار ویلیام ترنر می‌پردازد و با بسط استدلال‌های آن نتیجه می‌گیرد که نقش هنرمند صداقت در بیان طبیعت است. از دهه ۱۸۵۰ او با نفوذ خود به دفاع از افراد پیش رافائلی می‌پردازد. سپس به صورت فزاینده‌ای بر مسائل اجتماعی و سیاسی تمرکز کرد. راسکین در سال ۱۸۶۹ اولین استاد هنرهای زیبای دانشگاه آکسفورد شد؛ جایی که خودش مدرسه طراحی راسکین را تأسیس کرد. در سال ۱۸۷۱ شروع به نوشتن نامه‌هایی ماهانه به کارگران بریتانیا کرد. در این دوره از زندگی خود ایدئولوژی جامعه ایده‌آل خود را توسعه داد. در نتیجه این فعالیت‌ها مؤسسه سنت جورج تأسیس شد.


Ruskin 1879.jpg

ویلیام ترنر

جوزف مالورد ویلیام تِرنِر (به انگلیسی: Joseph Mallord William Turner) که امروز بیشتر با حروف آغازین نامش جِی. اِم. دابلیو. ترنر شناخته می‌شود(زاده ۲۳ آوریل ۱۷۷۵ - درگذشته ۱۹ دسامبر ۱۸۵۱) یک منظره‌پرداز رمانتیک بریتانیایی بود که علاوه بر نقاشی در زمینهٔ چاپ نیز فعالیت داشت. ترنر در زمان حیات خود چهره‌ای جدل‌برانگیز محسوب می‌شد، اما اکنون از او به‌عنوان هنرمندی یاد می‌شود که نقاشی منظره را به درجه‌ای ترفیع داده‌است تا رقیبی برای نقاشی تاریخی باشد.

اگرچه ویلیام ترنر بیشتر به‌خاطر منظره‌های رنگ روغن خود مشهور است اما وی همچنین از بزرگ‌ترین استادان نقاشی منظره آبرنگ بریتانیا می‌باشد. او به «نقاش نور» شهرت یافته‌است و آثارش سرآغازی رمانتیک برای دریافتگری بود.

ویلیام ترنر در حدود ۲۳ آوریل ۱۷۷۵ در ناحیه میدن لین (Maiden Lane) شهر لندن، در نزدیکی کاونت گاردن متولد شد. بی شک تعیین دقیق تاریخ تولد ترنر دشوار است، زیرا در خطابه‌ای که در سال ۱۸۵۳، دو سال پس از مرگش، به وسیله جان راسکین دوست و ستایشگر دیرین وی ایراد شد، راسکین نتوانست دقیقاً بگوید که ترنر در زمان مرگ خود چند سال داشت چون یادداشت‌های مربوط به تولد او در یک آتش‌سوزی از میان رفته بود. پدر او ویلیام ترنر (۱۷۳۸ - ۷ آگوست ۱۸۲۹) که اهل دیون شایر بود، آرایشگر بود و مادر وی ماری مارشال از یک خانوادهٔ قصاب بود. او یک خواهر جوان تر نیز داشت که در سال ۱۷۸۳ در سن ۴ سالگی درگذشت.

در سال ۱۷۸۵ ترنر جوان به خانهٔ دایی اش «جوزف مالورد ویلیام مارشال» در برنتفورد که یک شهر کوچک در غرب لندن در کنار رود تیم بود فرستاده شد. از دوران اقامت او در برنتفورد یک سری کپی‌هایی از کلیشه‌های حکاکی شده هنری باول از منظره‌های بی نظیر آثار باستانی در انگلستان وجود دارند. نخستین طراحی‌های باقی‌مانده از او در سال ۱۷۸۷، یعنی زمانی را بر خود دارند که او حدوداً دوازده ساله بود. این طراحی‌ها کپی‌هایی از آثار چاپی هنرمندان مختلف، نظیر گراوور «منطرهٔ نورث وست» است که موضوع نخستین آبرنگ ترنر گردید، می‌باشند. این طراحی‌های اولیه در عین هشیارانه بودن شان، خام هستند، اما او به مدد تمرین مداوم به سرعت پیشرفت می‌کرد و حتی در ازاء طراحی‌هایش مبلغ مختصری از خریداران می‌گرفت. در سال ۱۷۸۹ ترنر ترنر همراه با عمویش که تازه از سانینگول آکسفورد بازنشسته شده بود زندگی می‌کرد. تمام طراحی‌های ترنر از آن زمان در یک کتاب طراحی به خوبی طراحی‌های آبرنگ آکسفورد باقی‌مانده‌اند. استفادهٔ او از مداد در پیش طرح‌های اولیه آثار رنگ روغن اش پایه‌های روش اصلی ترنر در نقاشی را برای تمام دوران زندگی اش شکل داد.

بسیاری از طرح‌های اولیه ترنر مطالعات او در زمینهٔ معماری و تمرین‌های پرسپکتیو می‌باشند و این نشان می‌دهد که ترنر جوان در کنار چندین معمار که توماس هاردویک، جیمز ویات، جوزف بونومی بزرگ شامل آنها می‌شوند کار می کرده است. در اواخر ۱۷۸۹ ترنر همچنین به مطالعه در رابطه با نقشه‌های توپوگرافی توماس مالتون، کسی که ترنر او را استاد خود میواند، پرداخت. او در همین سال وارد رویال آکادمی شد در حالی که تنها ۱۴ سال داشت و یک سال بعد در آکادمی پذیرفته شد. در آغاز او علاقهٔ زیادی به معماری نشان می‌داد امابه توصیهٔ توماس هاردویک نقاشی را دنبال کرد. اثر طراحی او با نام «لمبث، کاخ اسقف اعظم» تنها بعد از یک سال حضور در آکادمی برای نمایش تابستانه پذیرفته شد. او از آن سال به بعد هر سال در نمایشگاه آکادمی حضور داشت ترنر در سال ۱۷۹۶ اولین اثر رنگ روغن خود را با نام «ماهی‌گیران در دریا» در آکادمی به نمایش گذاشت.

صحنه‌ای همراه با مهتاب شبانه و تصویر قایق‌ها با کنتراست خطی ناشی از نور سرد ماه و درخشش نور فانوس ماهی‌گیران.

این تابلو منظره‌ای مهتابی از نیدلز پوینت، صخره‌های عجیب خلیج آلوم در جزیره وایت، است. این مکان که ترنر سال‌ها قبل در آنجا اقامت کرده بود، به خاطر صخره‌های شنی رنگین خود مشهور است. ویلتون در رابطه با این تصویر می‌گوید:

    «این خلاصه‌ای است به دست هنرمند قرن هجدهم از هر آنچه که در دریا وجود دارد»

و نشان دهندهٔ تأثیر فوی است که هنرمند از هنرمندانی چون هوراس ورنت، فیلیپ جیمز دو لوتربرگ و ویلیام ون دو ولد جوان تر گرفته‌است. این اثر مورد ستایش منتقدین معاصر او و نشان دهندهٔ شهرت او هم به عنوان نقش رنگ روغن و هم به عنوان نقاش صحنه‌های دریایی می‌باشد.

آبرنگ

آبرنگ یک رنگ‌ماده و نیز نقاشی یا طرحی که با این نوع رنگ‌ماده اجرا شده باشد است. در تولید آبرنگ از رنگ‌دانه و یک ماده چسبنده قابل حل در آب (معمولاً صمغ عربی) استفاده می‌شود. آبرنگ را به‌وسیله قلم مو بر روی کاغذ، مقوا، پاپیروس و… به کار می‌برند. از این جهت با بسیاری از رنگ‌ماده‌های پوششی تفاوت دارد که در آن رنگسایه‌های روشن از طریق رقیق کردن رنگماده حاصل می‌آید و نه با افزودن سفید.

هنرمندان بسیاری همچون وان دایک، آلبرشت دورر، ویلیام ترنر و دیگران از آبرنگ برای خلق آثار خود یا برای تهیه پیش طرح بهره برده‌اند. آبرنگ در انواع مختلف تیوپی و قرصی به بازار عرضه می‌شود.

آبرنگ‌ها به‌طور کلی در دو دستهٔ اصلی قرار می‌گیرند:

1-آبرنگ‌های شفاف که در جعبه‌های گوناگون به صورت قرص‌های یک اندازه یا بلوک و مانند آن به بازار عرضه می‌شوند.

2-گواش یا آبرنگ پوششی و مات که در حقیقت همان رنگ‌های جسمی در نقاشی سنتی و مینیاتور است.


نقاشی آبرنگ سابقه‌ای کهن دارد و ردپای آن به نقاشی‌های درون غار اروپای پله لیتیک و نگارنوشت‌های مصریان قدیم می‌رسد. اما خصوصاً در اروپای سده‌های میانه، تاریخ بهره‌گیری این رنگ ماده از رنسانس شروع می‌شود و هنوز ادامه دارد.

نقاش آلمانی، آلبرشت دورر (۱۴۷۱–۱۵۲۸) که آبرنگ‌های زیبایی از گیاهان، حیات وحش و مناظر نقاشی کرده‌است، به عنوان یکی از اولین توسعه دهندگان این رنگ ماده شناخته می‌شود. یک مکتب مهم نقاشی با آبرنگ در آلمان به‌وسیله هانس بول (۱۵۳۴–۱۵۹۳) به عنوان بخشی از رنسانس دورر، رهبری می‌شد.
جدای از شروع اولیه، آبرنگ بصورت فراگیر توسط نقاشان باروک و برای تهیه پیش طرح، کپیه‌ها و طراحی‌های بزرگ بکار برده می‌شد. در میان کاربران نخستین این رنگ ماده، وان دایک (در دوران اقامت در انگلستان)، کلود لورین، جیووانی بنه دتو کاستیلیونه، و بسیاری هنرمندان هلندی و فلمینگی قراردارند. به هر حال تصویرگری گیاهان و حیات وحش قدیمی‌ترین و مهم‌ترین سنت در نقاشی آبرنگ هستند. نقاشی از گیاهان در دوران رنسانس محبوب شد. چه برای تولید باسمه‌های چوبی تصاویر کتاب‌ها و چه به عنوان طراحی‌های جوهری روی کاغذ. نقاشان گیاهان همواره در میان ستوده‌ترین هنرمندان آبرنگ بوده‌اند، امروزه نیز آبرنگ (به جهت قابلیت بی همتای خود در نمایش رنگهای ایده‌آل و دقیق) برای تصویرسازی‌های علمی و انتشارات موزه‌ها بکار می‌رود. تصویرسازی از حیات وحش در قرن نوزدهم با هنرمندانی چون جان جیمز آودوبون به اوج خود رسید، و امروز بسیاری از راهنماهای طبیعت گرایانه با آبرنگ مصور می‌شوند.