
آندری وایدا ؛ زاده ۶ مارس ۱۹۲۶ در سوواوکی، لهستان-درگذشته ۹ اکتبر ۲۰۱۶)، کارگردان سینما و تئاتر لهستانی بود. وی احتمالاً برجستهترین عضو مکتب فیلمسازی لهستان (که در خلال سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۳ در جریان بود و اعتبار ویژهای برای سینمای اروپای مرکزی به ارمغان آورد) به شمار میآید. شهرت وایدا بیشتر بهخاطر سهگانهٔ جنگ اوست که در دههٔ ۵۰ میلادی ساخت: فیلمهای «یک نسل»، «کانال» و «خاکسترها و الماسها».
وایدا در سال ۱۹۹۹ جایزه اسکار افتخاری را برای «پنج دهه کارگردانی درخشان» دریافت کرد. چهار مورد از فیلمهای وی یعنی سرزمین موعود (۱۹۷۵)، دوشیزگان ویلکو (۱۹۷۹)، مرد آهنین (۱۹۸۱) و کاتین (۲۰۰۷) نامزد بهترین فیلم خارجی جشنواره اسکار شدهاند. وایدا در سال ۱۹۴۰ به عضویت حزب کارگران متحد لهستان در کراکو درآمد.
وایدا در شهر سوواوکی لهستان به دنیا آمد. مادرش آنیلا معلم مدرسه و پدرش یاکوب افسر سوارهنظام ارتش بود. آندری ۱۳ساله بود که پدر به جنگ رفت. او بیشتر عمرش را به همراه مادرش با این امید گذراند که شاید پدرش از جنگ زنده بازگردد. اما نام پدر «وایدا» در هیچیک از فهرستهای رسمی سربازان لهستانی کشته شده در جنگ اعلام نشده بود و حقیقت دربارهٔ او سالها بعد آشکار شد. «کاپیتان وایدا» در زندانی واقع در غرب اتحاد جماهیر شوروی سابق توسط پلیس مخفی شوروی تیرباران شده بود. این فاجعه در حالی روی داده بود که «آندره» و حدود ۲۲ هزار لهستانی دیگر امیدوارانه انتظار بازگشت عزیزانشان را میکشیدند.گفته میشود ادای دین به پدر یکی از انگیزههای وایدا برای ساخت فیلم کاتین (۲۰۰۷) بوده است. آندره وایدا در سال ۱۹۴۲ به جنبش مقاومت لهستان پیوست. بعد از جنگ مدتی را به تحصیل نقاشی در مدرسه هنرهای زیبای کراکوف گذراند و سپس وارد مدرسه فیلمسازی لودز (Łódź) شد. کریشتوف کیشلوفسکی و رومن پولانسکی دو تن دیگر از دانشآموختگان مشهور این دانشگاه هستند.
پس از اینکه مدتی دستیار الکساندر فورد فیلمساز معروف لهستانی (درگذشته سال ۱۹۸۰) بود فرصت این را یافت که فیلمهای خودش را کارگردانی کند. فیلم یک نسل (۱۹۵۵) از جمله اولین فیلمهای او است. وایدا همزمان با کار فیلمسازی کارش را به عنوان کارگردان تئاتر شروع کرد و نمایشهایی مثل یک مشت باران (۱۹۵۹)، هملت (۱۹۶۰) و الاکلنگ دو نفره (۱۹۶۳) را به روی صحنه برد که همگی اقتباسهایی از نمایشها و فیلمهای مشهوری بودند. دو فیلم بعدی او - که امتدادی از جانمایه ضدجنگ فیلم کانال بودند - یعنی کانال (۱۹۵۶) (برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره کن سال ۱۹۵۷، به صورت مشترک با فیلم مهر هفتم برگمن) و خاکسترها و الماسها (۱۹۵۷) بسیار موفق بودند.
دهه هفتاد میلادی پربارترین دوره آفرینش هنری وایدا به شمار میآید. او در این دهه ده فیلم ساخت: چشمانداز بعد از نبرد (۱۹۷۰)، چوب غوشه (۱۹۷۰)، پیلاتس و دیگران (۱۹۷۱)، عروسی (۱۹۷۲)، سرزمین موعود (۱۹۷۴)، مرد مرمرین (۱۹۷۴)، خط سایه (۱۹۷۶)، شکنجه (عنوان دیگر: بدون آنستازیا)(۱۹۷۸)، دوشیزگان ویلکو (۱۹۸۰)، رهبر ارکستر (۱۹۸۰)،
تعهد وایدا به جنبش رو به رشد اتحادیه همبستگی سولیدارنوشچ در فیلم مشهور مرد آهنین (۱۹۸۱) تبلور یافته است. این فیلم که در آن لخوالسا - رهبر جنش همبستگی و رئیسجمهور آینده لهستان - در آن در نقش خودش بازی میکند ادامه فیلم مرد مرمرین (۱۹۷۴) است. این دو فیلم بر اساس اقتباس تقریبی از زندگی آنا والنتینویچ، ستاره سابق کارگران سوسیالیست که نهایتاً به یکی از مبارزان حقوق کارگران و از موسسات جنبش همبستگی تبدیل شد، ساخته شدهاند.
وایدا بعد از جنگ جهانی دوم یکی از چهرههای سرشناس سینمای اروپای مرکزی بودهاست. او دین خود را نسبت به توسعهٔ سیاسی و اجتماعی لهستان با دیدی حساس و روایتی تثبیت شده ادا کردهاست. در آثار وایدا تاریخ معاصر لهستان جایگاه ویژهای دارد. لحن تراژیک روایتش با تکیه بر ترکیب سینمای داستانی و مستند، فیلمهایش را به آثاری برای بازگویی و واکاوی بخشی از تاریخ کشورش بدل کند. شاید به همین خاطر بود که به هنگام ساخت فیلم مرد مرمرین در سال ۱۹۸۰ بازیگرانش را واداشت تا به میانه جمعیت در تظاهرات بندر گدانسک بروند تا بتواند تصاویری مستند را از شکل گیری جنبش همبستگی کارگری لهستان در فیلمش ثبت کند.
در مورد فیلم کاتین وایدا معتقد است:
«کاتین فیلمی ویژه در مسیر حرفهای من به عنوان کارگردان است. من هرگز فکر نمیکردم این قدر زنده بمانم که سقوط اتحاد جماهیر شوروی را شاهد باشم یا ببینم که لهستان آزاد به من این فرصت را میدهد که جنایتها و دروغهای کاتین را روی پرده نمایش بدهم»
در فیلمهای او آدمها و روابطشان بر بستری از احساسات تند و عاطفه شکل میگیرد. روابط اجتماعی همیشه با شرایط تاریخی در هم تنیده است. نوگراییش عامدانه با فرمالیسم مرزبندی دارد و چه بسا دیدگاه و سبک «رسمی» را بازتاب میدهد.