کاغذ ابری یا ابر و باد نوعی کاغذی نقشدار است که از آمیختن رنگهای گوناگون نقوشی درهم و شبیه به ابر یا امواج آب بر آن پدیدمیآورند. از انواع این کاغذ برای آراستن حاشیهٔ کتابهای خطی نفیس، مرقعات، متن قطعات خط و نقاشی، روی جلد، آستر بدرقهٔ کتاب، زمینهٔ قلمدان و جعبههای روغنی استفاده میشده است و امروزه بیشتر برای قطعهنویسی در کار خوشنویسی یا قطعات مینیاتور یا تذهیب به کار میرود.
رسالات مربوط به خط و خوشنویسی یا کاغذ و رنگسازی که از نیمه دوم سده ۱۰ق/۱۶م به بعد نوشته شده است، آگاهیهای پراکندهای دربارهٔ کاغذ ابری بهدست میدهد. کهنترین نمونه شناخته شده در این مورد فصلی از یک نسخه زیر نام رساله خوشنویسی است که در فاصله سالهای ۹۶۳ تا ۱۰۱۴ق/۱۵۵۵ تا ۱۰۶۵م به فارسی نوشته شده و در کتابخانه پتنه هند موجود است.
پیدایش و ساخت کاغذ ابری به اواخر سدهٔ ۹ق/۱۵م بازمیگردد. اختراع اینگونه کاغذ را بهخواجه شهاب الدین عبدالله مروارید (۸۶۵–۹۲۲ق/۱۴۶۱–۱۵۱۶م) متخلص به «بیانی» نسبت میدهند، او فرزند خواجه شمس الدین محمد کرمانی از بزرگ زادگان و وزیران دربار تیموریان بود.
برخی از منشیان و هنرمندان پایان سده ۱۰ و آغاز سده ۱۱ق/۱۶ و ۱۷م، میر محمد طاهر هنرمند ایرانی مقیم هند را مخترع کاغذ ابری دانستهاند که شماری از پژوهندگان معاصر نیز از این نظر پیروی کردهاند. گفته میشود میرمحمدطاهر که مردی صاحب ذوق و هنر بود در زمان شاه تهماسب از ایران به هندوستان رفت و کاغذ ابری را در آنجا اختراع کرد و بلافاصله به ایران فرستاد و بزرگان و اشراف و هنرمندان ایران آن را برای حاشیه کتابهای نفیس بسیار مناسب دانستند. چون مقدار کاغذ ابری ارسالی از هندوستان کفاف تقاضای صنعت کتابسازی داخل را نمیداد، اهل هنر و صنعت کتابآرایی بر آن شدند که نظیر آن را بسازند. مولانا یحیی قزوینی در ایران نخستین کسی بود که موفق شد کاغذهای ابری به روش میرمحمدطاهر درست نموده و در اختیار علاقهمندان قرار دهد. کاغذهای ابری یحیی قزوینی در آن اوایل مثل کاغذ ابری استاد میرمحمدطاهر نبود، ولی بعد با به دست آوردن نسخه استاد موفق گردید به بهترین وجهی اقدام به ساخت کاغذ ابری نماید.
با این وجود پیداست که هنر ابریسازی از خواجه عبدالله مروارید به وسیله هنرمندان ایرانی به هند برده شده و در آنجا پیشرفت بسیار کردهاست، تاحدی که نمونههای کار ایرانیان مهاجر به هند زیباتر از نمونه کارهای هنرمندان داخل ایران از آب درآمدهاست و احتمالاً آنچه محمد طاهر در هند ساخته و به ایران فرستاده، از چنان زیبایی ویژهای از نظر طرح و نقش برخوردار بوده که خود در حد اختراع و ابتکار به حساب میآمدهاست. از این رو دادن لقب مخترع و واضع به او به سبب نوآوریهای او بودهاست نه اختراع ابریسازی.
ابریسازی از ایران به سرزمین عثمانی نیز رفته، و هنرمندان آن سرزمین به تقلید از ایرانیان به ساختن کاغذ ابری پرداختهاند که هنوز هم در سرزمین ترکیه از رونق خاصی برخوردار است و آن را «ابرو» مینامند. نخستین متنی که به زبان ترکی در اینباره نوشته شده، نسخهای است با نام ترتیب رساله ابری که تاریخ ۱۰۱۷ق (۱۶۰۸م) دارد. وجود نام برخی مواد در رساله و چگونگی نحوه تنظیم آن و شرح روش رنگآمیزی کاغذ، نشانگر این است که رساله از یک متن فارسی ترجمه شدهاست.
جهانگردان و بازرگانان اروپایی که در ایران اینگونه کاغذ را دیدند، به سبب شباهت نقش آن با سنگ مرمر بهویژه مرمرهای رگهدار، آن را «کاغذ مرمرین» یا رگهدار خواندند و همچنین ابریسازی از سرزمین عثمانی به اروپا برده شد و سپس اروپائیان به ساختن کاغذ ابری چاپی پرداختند، و از مواد تازهای نیز بهره گرفتند، اینگونه کاغذ سپس به ایران صادر گردید و به ابری فرنگی مشهور شد و بیشتر برای روی جلد و آستر بدرقه کتابها و دفترها به کار رفت. ساختن کاغذ ابری تا سدهٔ ۱۳ق/۱۹م در ایران و هند و به ویژه در کشمیر رونق داشت. بعدها کاغذ ابری به ژاپن برده شد و هنرمندان ژاپنی از آن تقلید کردند و مدتها در ژاپن مورد استفاده بود.
