آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

پیشینه صفحه آرایی در ایران

پیشینه صفحه آرایی در ایران، به گذشته‌های بسیار دور، یعنی زمانی که سومری‌ها بر روی لوحه‌های گلی، مفاهیم مرتبط با یکدیگر و ادامه داری را می‌نوشتند، بازمی‌گردد. شکل عینی نخستین کتاب‌ها، به صورت اتاقی بوده‌است که ورق‌های خشتی کتاب، که هر کدام چند سانتی‌متر ضخامت داشته‌اند، در طبقه‌های نصب شده به دیوارهای این اتاق قرار می‌گرفتند. سپس، پوست برخی از حیوانات برای تولید کتاب به کار می‌رود و پس از آن، کتابهای کاغذی رایج می‌شود. در نخستین سده‌های هجری، کتاب آرایی مورد توجه قرار می‌گرفت و کتابخانه‌ها، شبکه‌های اداری و درباری و آموزشی، همگی در مسیر نسخه آرایی و فن کتاب سازی، هیأتی نظام مند پیدا کردند. اوج هنر کتاب آرایی در ایران، به دوره تیموری مربوط است اما با شکست جانشینان تیمور و تسلط شاه اسماعیل صفوی بر هرات، از ارزش‌های بصری این هنر کاسته نمی‌شود و همچنان، بهترین دوره‌های تکاملی خود را می‌گذراند و فقط در اواخر دوره صفوی ست که هنر کتاب آرایی و نگارگری ایرانی، با تأثیرپذیری از غرب، به تدریج سیر نزولی آغاز می‌کند.

خوش‌نویسی

خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرایند توسط او انجام می‌گیرد خوش نویس نام دارد، به‌خصوص زمانی که خوش‌نویسی حرفهٔ شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر می‌رسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزش‌های زیبایی شناختی خلق کند.  از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتی طراحی حروف و صفحه‌آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبه‌هایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزش‌های گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.

خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگ‌ها به چشم می‌خورد اما در مشرق زمین و به‌ویژه در سرزمین‌های اسلامی و ایران اهمیت بسیاری در میان هنرهای بصری دارد. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت‌انگیز میان تمامی اجزاء و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام می‌تواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.

اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالب‌ها و قواعد و نظام‌های بسیار مشخصی شکل می‌گیرد و هر یک از حروف قلم‌های مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمی‌یابیم که ایجاد قلم‌های تازه یا شیوه‌های شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرت‌انگیزی پدیدار می‌شود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شده‌است و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمی‌آید که تخطی از آن به‌منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل می‌آمده‌است. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین می‌شده که در «رسم‌الخط»‌ها و «آداب‌المشق»‌ها از جانب استادان بزرگ تنظیم و ارائه شده‌است. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی» - هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیش‌بینی و تکلیف شده - که ناممکن بوده‌است - اما به‌شکل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده‌است.

هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافته‌است اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگ‌ها می‌توان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایره لغات فرهنگ‌های لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز به‌ویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده‌است.

در اروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان می‌دادند (مانند کتیبه‌های رومی یا برخی نسخه‌های خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانه‌ها و محافل طلاب بود.

خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن می‌سازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد.[۳] در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به‌طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.

کاغذ ابر و باد

کاغذ ابری یا ابر و باد نوعی کاغذی نقش‌دار است که از آمیختن رنگهای گوناگون نقوشی درهم و شبیه به ابر یا امواج آب بر آن پدیدمی‌آورند. از انواع این کاغذ برای آراستن حاشیهٔ کتاب‌های خطی نفیس، مرقعات، متن قطعات خط و نقاشی، روی جلد، آستر بدرقهٔ کتاب، زمینهٔ قلمدان و جعبه‌های روغنی استفاده می‌شده است و امروزه بیشتر برای قطعه‌نویسی در کار خوشنویسی یا قطعات مینیاتور یا تذهیب به کار می‌رود.


رسالات مربوط به خط و خوشنویسی یا کاغذ و رنگ‌سازی که از نیمه دوم سده ۱۰ق/۱۶م به بعد نوشته شده است، آگاهی‌های پراکنده‌ای دربارهٔ کاغذ ابری به‌دست می‌دهد. کهن‌ترین نمونه شناخته شده در این مورد فصلی از یک نسخه زیر نام رساله خوشنویسی است که در فاصله سالهای ۹۶۳ تا ۱۰۱۴ق/۱۵۵۵ تا ۱۰۶۵م به فارسی نوشته شده و در کتابخانه پتنه هند موجود است.

پیدایش و ساخت کاغذ ابری به اواخر سدهٔ ۹ق/۱۵م بازمی‌گردد. اختراع این‌گونه کاغذ را بهخواجه شهاب الدین عبدالله مروارید (۸۶۵–۹۲۲ق/۱۴۶۱–۱۵۱۶م) متخلص به «بیانی» نسبت می‌دهند، او فرزند خواجه شمس الدین محمد کرمانی از بزرگ زادگان و وزیران دربار تیموریان بود.

برخی از منشیان و هنرمندان پایان سده ۱۰ و آغاز سده ۱۱ق/۱۶ و ۱۷م، میر محمد طاهر هنرمند ایرانی مقیم هند را مخترع کاغذ ابری دانسته‌اند که شماری از پژوهندگان معاصر نیز از این نظر پیروی کرده‌اند. گفته می‌شود میرمحمدطاهر که مردی صاحب ذوق و هنر بود در زمان شاه تهماسب از ایران به هندوستان رفت و کاغذ ابری را در آنجا اختراع کرد و بلافاصله به ایران فرستاد و بزرگان و اشراف و هنرمندان ایران آن را برای حاشیه کتاب‌های نفیس بسیار مناسب دانستند. چون مقدار کاغذ ابری ارسالی از هندوستان کفاف تقاضای صنعت کتاب‌سازی داخل را نمی‌داد، اهل هنر و صنعت کتاب‌آرایی بر آن شدند که نظیر آن را بسازند. مولانا یحیی قزوینی در ایران نخستین کسی بود که موفق شد کاغذهای ابری به روش میرمحمدطاهر درست نموده و در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد. کاغذهای ابری یحیی قزوینی در آن اوایل مثل کاغذ ابری استاد میرمحمدطاهر نبود، ولی بعد با به دست آوردن نسخه استاد موفق گردید به بهترین وجهی اقدام به ساخت کاغذ ابری نماید.

با این وجود پیداست که هنر ابری‌سازی از خواجه عبدالله مروارید به وسیله هنرمندان ایرانی به هند برده شده و در آنجا پیشرفت بسیار کرده‌است، تاحدی که نمونه‌های کار ایرانیان مهاجر به هند زیباتر از نمونه کارهای هنرمندان داخل ایران از آب درآمده‌است و احتمالاً آنچه محمد طاهر در هند ساخته و به ایران فرستاده، از چنان زیبایی ویژه‌ای از نظر طرح و نقش برخوردار بوده که خود در حد اختراع و ابتکار به حساب می‌آمده‌است. از این رو دادن لقب مخترع و واضع به او به سبب نوآوریهای او بوده‌است نه اختراع ابری‌سازی.

ابری‌سازی از ایران به سرزمین عثمانی نیز رفته، و هنرمندان آن سرزمین به تقلید از ایرانیان به ساختن کاغذ ابری پرداخته‌اند که هنوز هم در سرزمین ترکیه از رونق خاصی برخوردار است و آن را «ابرو» می‌نامند. نخستین متنی که به زبان ترکی در این‌باره نوشته شده، نسخه‌ای است با نام ترتیب رساله ابری که تاریخ ۱۰۱۷ق (۱۶۰۸م) دارد. وجود نام برخی مواد در رساله و چگونگی نحوه تنظیم آن و شرح روش رنگ‌آمیزی کاغذ، نشانگر این است که رساله از یک متن فارسی ترجمه شده‌است.

جهانگردان و بازرگانان اروپایی که در ایران این‌گونه کاغذ را دیدند، به سبب شباهت نقش آن با سنگ مرمر به‌ویژه مرمرهای رگه‌دار، آن را «کاغذ مرمرین» یا رگه‌دار خواندند و همچنین ابری‌سازی از سرزمین عثمانی به اروپا برده شد و سپس اروپائیان به ساختن کاغذ ابری چاپی پرداختند، و از مواد تازه‌ای نیز بهره گرفتند، این‌گونه کاغذ سپس به ایران صادر گردید و به ابری فرنگی مشهور شد و بیشتر برای روی جلد و آستر بدرقه کتاب‌ها و دفترها به کار رفت. ساختن کاغذ ابری تا سدهٔ ۱۳ق/۱۹م در ایران و هند و به ویژه در کشمیر رونق داشت. بعدها کاغذ ابری به ژاپن برده شد و هنرمندان ژاپنی از آن تقلید کردند و مدت‌ها در ژاپن مورد استفاده بود.