آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

استوری برد

استوری برد یا فیلم‌نامهٔ مصور (به انگلیسی: storyboard)، پلی میان یک فیلم‌نامه مکتوب و جهان تصویری رسانه‌های بصری است. اگر داستان به شکل فیلم‌نامه نوشته شده باشد باید بهترین میزانسن برای هر صحنه طراحی شود. در رسانه‌های بصری بیان داستان با تصویر، گامی لازم است تا کشف کنید که داستان چگونه به فیلم ترجمه خواهد شد. فیلم‌نامه مصور اجازه می‌دهد تا بهترین راه را برای بیان تصویری هر کنش داستان یافت. علاوه بر کشف نحوه بیان تصویری داستان باید بر روی مشخصات سینمایی فیلم مانند زوایای دوربین، ترکیب‌بندی، تداوم، حرکت اشیاء و شخصیت‌ها، برش‌ها، ژست‌ها، حالات چهره و تا حدی ریتم کار کرد.

اگر تهیه‌کننده وقت و زمان کافی در اختیار کارگردان و طراح استوری برد قرار دهد، در واقع آن‌ها این شانس را خواهند داشت تا داستان را به بهترین شکل ممکن پردازش و آماده اجرا کنند. هرچه زمان بیشتری برای استوری برد صرف شود نتیجه کار درخشان‌تر و بهتر خواهد بود. در یک سیستم ایده‌آل، تولید یک فیلم انیمیشن آغاز نمی‌شود مگر اینکه استوری برد تکمیل شده باشد و نقائص آن نیز رفع شده باشد. از آنجایی که استوری برد آخرین مرحله از مراحل ارزان (در مقایسه با سایر قسمت‌های تولید مانند متحرکسازی، جلوه‌های ویژه و …) در مسیر تولید است، در نتیجه بهترین زمان ممکن برای بررسی و رفع هرگونه مشکل احتمالی است که ممکن است در آینده باعث هدر رفتن بودجه، امکانات یا نیروی مفید انسانی شود.
طراحی استوری برد معمولاً پس از مرحله دکوپاژ انجام می‌شود و اطلاعات نوشته شده توسط کارگردان کنار تصاویر آن درج می‌گردد. همچنین از استوری برد برای طراحی وب‌سایت‌ها و برنامه‌های تعاملی و ساخت بازی‌های کامپیوتری نیز استفاده می‌شود.
در ابتدای دههٔ ۱۹۳۰ استودیوی والت دیزنی پروسهٔ استوری برد را به شکلی که امروزه دیده می‌شود توسعه داد. دیان دیزنی می‌لر فرزند والت دیزنی در زندگی‌نامهٔ پدرش نوشت که اولین استوری برد کامل برای انیمیشن کوتاه سه خوکچه در سال ۱۹۳۳ کشیده شد. بر طبق گفته‌های جان کانمیکر در نشریه هایپریون که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، استوری بردهای اولیه در دهه ۱۹۲۰ از کتاب‌های کمیک استریپ گرفته شدند تا سوژهٔ انیمیشن‌های کوتاهی مانند هواپیمای دیوانه و کشتی بخار ویلی را خلق کنند.

در کتاب هنر والت دیزنی، کریستوفر فینچ نوشت دیزنی به وب اسمیت انیماتور فرصت داد تا صحنه‌ها را در برگه‌های جداگانه طراحی و آن‌ها را به یک تابلو چسبانده تا داستان یک سکانس را شرح دهد و به این ترتیب اولین استوری برد خلق شد.

برباد رفته یکی از اولین فیلم‌ها با استوری برد کامل است. دیوید سلزنیک، ویلیام کامرون منزیس که طراح تولید بود را استخدام کرد تا تمام صحنه‌های فیلم را طراحی کند. بسیاری از فیلم‌های صامت با بودجه بالا نیز دارای استوری برد بودند ولی در دهه ۱۹۷۰ بسیاری از این موارد در حین پاکسازی استودیو از دست رفتند.

در اوایل دهه ۱۹۴۰ داشتن استوری برد در تولید بسیاری فیلم‌ها معمول شد و تبدیل به یک استاندارد برای تصویرسازی پیش از تولید شد.

انیمیشن

انیمیشن نام تکنیکی است که در آن هر فریم فیلم به صورت انفرادی چه به صورت یک گراف

یک کامپیوتری یا عکاسی از یک تصویر یا ایجاد تغییرات مکرر کوچک در یک واحد مدل (قسمت کلای میشن و استاپ موشن) تولید و سپس فیلم‌برداری نتیجه توسط یک دوربین مخصوص انجام می‌پذیرد. هنگامی‌که فریم‌ها به صورت سلسله‌وار به هم متصل شدند، فیلم حاصله را با سرعت ۱۶ فریم در ثانیه یا بیشتر ملاحظه می‌نمایند. نتیجه آن خواهد بود که این تصاویر بر اثر قانون ماندگاری تصویر به صورت متحرک به نظر می‌رسند. اگرچه توسعه انیمیشن کامپیوتری باعث سرعت بخشیدن به این مراحل گردیده ولی باز هم تولید چنین فیلمی مستلزم کار زیاد و خسته‌کننده‌است.

فرمت‌های فیلم از قبیل جی.آی. اف، کوئیک تایم، شاک ویو و فلاش امکان دیدن انیمیشن بر روی کامپیوتر یا بر روی اینترنت را فراهم می‌سازد.

نظر به این‌که ساخت انیمیشن خیلی زمان‌بر و گاه خیلی هزینه‌بر است، بسیاری از انیمیشن ساخته شده برای تلویزیون و سینما توسط استودیوهای حرفه‌ای انیمیشن تولید می‌گردند. به‌هرحال، زمینه تولید انیمیشن مستقل از حداقل دهه ۱۹۵۰ با تولید انیمیشن‌های تولیدی استودیوهای مستقل (و گاهی توسط افراد مستقل) نیز انجام می‌پذیرفته‌است. بسیاری از تولیدکنندگان مستقل انیمیشن بعدها وارد صنعت حرفه‌ای انیمیشن گردیدند.

انیمیشن محدود روشی جهت افزایش تولید و کاهش هزینه‌های انیمیشن از طریق استفاده از میان برها در مراحل پردازش انیمیشن محسوب می‌گردد. این روش ابتدا توسط شرکت یو.پی. ای به کار گرفته شد و سپس توسط هانا باربرا مرسوم (یا به اعتقاد برخی سوء استفاده) گردید که در مراحل بعد توسط استودیوهای دیگر به‌عنوان کارتن اقتباس شده از سینما به تلویزیون مورد استفاده قرار گرفت.

اگرچه در حال حاضر اکثر استودیوهای انیمیشن از تکنولوژی‌های دیجیتال در محصولات خود بهره می‌جویند، هنوز سبک خاصی از انیمیشن وجود دارد که بستگی به فیلم دارد. در انیمیشن بدون دوربین، که توسط فیلم سازانی مانند نورمن مک لارن، لن لای و استان براک هیج مشهور گردید، تصاویر نقاشی شده و به‌طور مستقیم از قطعات فیلم گرفته شده و نهایتاً از طریق یک پروژکتور پخش می‌گردد.

موزه فریدا کالو

موزه فریدا کالو (اسپانیایی: Museo Frida Kahlo)، همچنین به نام خانه آبی برای دیوارهای آبی کبالت‌اش شناخته شده‌است، یک خانه‌موزهٔ تاریخی و موزه هنری است که به زندگی و کار هنرمند مکزیکی، فریدا کالو اختصاص دارد.

این موزه که قبلاً خانه قدیمی فریدا کالو بود، در محله کلونی دل کارمن کویوآکان در مکزیکو سیتی واقع شده‌است.

این ساختمان محل تولد فریدا کالو در ۶ ژوئیهٔ ۱۹۰۷ بود. همچنین خانه ای است که وی در آن سالها زندگی و رشد کرد و با شوهرش دیگو ریورا در آن زندگی کرد. وی در ۱۳ ژوئیه ۱۹۵۴ در یک اتاق در طبقه بالای این خانه در گذشت. در سال ۱۹۵۸، دیگو ریورا به افتخار فریدا خانه و محتویات آن را به منظور تبدیل آن به یک موزه اهدا کرد.

موزه حاوی مجموعه ای از آثار هنری توسط فریدا کالو، دیگو ریورا و هنرمندان دیگر همراه با صنایع دستی مکزیکی و هنر مردمی مکزیکی، عکس‌ها، خاطرات، اقلام شخصی و غیره است. در این موزه همچنین خاکستر فریدا کالو درون کوزه‌ای قرار دارد. این مجموعه در اتاق‌های خانه نمایش داده می‌شود که همچنان از دهه ۱۹۵۰ باقی مانده‌است. این موزه محبوب‌ترین موزه در کویوآکان و یکی از بیشترین موزه‌های بازدید شده در مکزیکو سیتی است.


Museo Frida Kahlo.JPG

فریدا کالو

زندگی فریدا کالو در مکزیکوسیتی آغاز شد و خاتمه یافت؛ در خـانه‌ای کـه بـه «خانهٔ آبی» موسوم بود. در شش سالگی به فلج مبتلا شد و همین باعث شد تا پای راستش همواره از پای دیگر لاغرتر بماند. در دبیرستان بود که نخستین بار با همسرش -ریورا- نقاش دیـواری مشهور مکزیکی ملاقات کـرد.

در ۱۷ سپتامبر ۱۹۲۵، در حدود ۱۸سالگی تصادف شدید کرد که منجر به جراحاتی شدید شد که به صورت رنج و خستگی مزمنی تا پایان عمر او باقی ماند و تأثیر عمیقی در مفاهیم و مضامین آثارش برجای گذاشت.

ستقامت فـریدا و شوق وافر به زندگی، باعث بقا و تجدید حیات او شد. فریدا در بستر شروع به نقاشی کرد، حرفه‌ای که تا پایان عمر او باقی ماند. مدتی پس از این حادثه بود که یک دوست نزدیک او را بـا مـجامع هنری مکزیکو آشنا کرد.

فریدا در سال ۱۹۲۹با دیگو ریورا ازدواج کرد، ازدواج پیچیده‌ای که بر تلاطم و کشمکش زندگی‌اش افزود. علیرغم این پیچیدگی روابط، ریورا کمک‌های زیادی به او کرد. او بود که فریدا را بـه پوشـیدن لباس‌های مکزیکی سنتی و استفاده از زیورآلات غریب تشویق کرد. این پوشش و هماهنگی آن با فرم چهره و ابروی پیوسته‌اش، علامت مشخص فریدا شد.

او خشم، آسیب و عدم توفیق از این ازدواج طوفانی و رنج عـمیقی را کـه از حادثه تصادف متحمل شده بود، به آثارش متصل کرد. فریدا در سراسر جهان علاقمندان فراوانی داشت، هنگام سفر به پاریس ملاقاتی با پیکاسو داشت و بر جلد نشریات فرانسوی ظاهر شـد. وی تـنها یـک نمایشگاه در مکزیکو داشت، در بهار ۱۹۳۵، هـنگامی کـه از لحـاظ سلامتی در وضع بسیار بدی بود، دقایقی بعد از افتتاح نمایشگاه و ورود مهمان‌ها صدای آژیر آمبولانس شنیده شد. و در همان سال به خاطر ابـتلا بـه قـانقاریا پای راستش را از پایین زانو بریدند و این مساله باعث افسردگی شـدید وی شد. فریدا دوبار اقدام به خودکشی کرد. او در ۱۳ جولای ۱۹۵۴ درگذشت.

آخرین کلماتش هنگام مرگ چنین بود:

«امیدوارم این عـزیمت سـرشار از شادی باشد و امیدوارم که دیگر هیچ گاه بازنگردم.»

در پاسخ به ایـن پرسش که انگیزه فریدا کالو از کشیدن خودنگاره‌هایش چه بود، گور فرآناس دوست نزدیک او گفته است؛ هدف نهایی فریدا بـرای نـقاشی کردن نجات خودش، تحمل کردن و بالاخره شکست دادن مرگ بود.

شیوه و روش فـریدا در کـار هرگز تغییر نکرد. چهره او در آثارش همیشه جدی و موقر است و هنگامی که در آثارش از قبیل میمون، سگ و طـوطی اسـتفاده مـی‌کند، قصد دارد تا نوعی همدردی در مرگ و درد را نشان دهد.