آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

میزانسن

میزانسن (به فرانسوی: mise en scène) اصطلاحی فرانسوی است که ریشه در تئاتر دارد و از آنجا به سینما نیز وارد شده و به همان صورت در بسیاری از زبان‌های دیگر از جمله انگلیسی به کار می‌رود. این اصطلاح از سه واژه mise (قرار دادن)، en (روی) و scène (صحنه) تشکیل شده که روی هم، معنیِ به صحنه آوردن [نمایش] را می‌دهد که گاهی از واژه جمع و جور صحنه‌بندی برای توصیف آن در زبان فارسی استفاده می‌شود که به چیدمان صحنه اشاره دارد. در زبان فرانسه به کسی که مسئولیت میزانسن را به عهده دارد متورانسن (metteur en scène) گفته می‌شود.
در حوزه سینما عموماً تعریف دقیقی از میزانسن در دسترس نیست، ولی به هر حال همه آن چیزی است که جهان بصری فیلم و فضای کلی آن را شکل می‌دهد؛ بنابراین صدا، موسیقی، روایت (قصه، فیلمنامه) و تدوین (مونتاژ) جزء میزانسن محسوب نمی‌شود. عناصر میزانسنِ سینمایی عبارتند از طراحی صحنه، نور، لباس، آرایش بازیگران، دکور، ترکیب‌بندی قاب تصویر، حرکت و فضا، که تصمیم‌گیری در مورد همه آن‌ها به عهده کارگردان (فیلمساز)، مدیر فیلمبرداری و طراح صحنه است.

نقد فیلم

نقد فیلم به معنی تحلیل و ارزیابی فیلم است. به صورت کلی، نقد را می‌توان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحب‌نظر در رشتهٔ فیلم‌سازی و نقادی روزنامه‌ای که به صورت روزمره در روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها دیده می‌شود.

منتقدین فیلم که برای روزنامه‌ها، مجلات و رسانه‌های گروهی کار می‌کنند، به‌طور عمده بر روی فیلم‌های جدید نظر می‌دهند. آن‌ها به صورت عادی فقط یک‌بار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علی‌رغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلم‌ها دارند به‌خصوص آن‌هایی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلم‌های پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب می‌آیند نیز تأثیر عمده‌ای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلم‌های معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب می‌گردد. تحلیل‌های ضعیف، گاهی اوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش می‌برند. نشریات تخصصی زیادی در زمینه نقد فیلم در جهان وجود دارند. به عنوان مثال کایه دو سینما (به فرانسوی:Cahiers du cinéma، به معنی دفترچه‌های سینما) یک مجله سینمایی تأثیرگذار و معتبر فرانسوی است که در سال ۱۹۵۱ توسط آندره بازن، ژاک دونیول-والکروز و ژوزف-ماری لودوکا بنیان گذاشته شد. ماهنامه فیلم مجله تأثیرگذار و معتبر ایرانی. این ماهنامه از سال ۱۳۶۰ شروع به فعالیت کرد. صاحب امتیاز و مدیر مسئول این نشریه مسعود مهرابی است. تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا می‌کنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما به‌گونه‌ای گسترده و فشرده و از نظر مالی برنامه‌ریزی شده‌است که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند؛ ولی به‌هرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلم‌هایی که به نحو گسترده‌ای بر موفقیت آن‌ها سرمایه‌گذاری شده بود بر اثر نقادی تند آن‌ها و هم‌چنین موفقیت غیرقابل پیش‌بینی فیلم‌های مستقلی که نقد مثبت داشته‌اند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین می‌تواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلم‌های کم شهرت بوده‌است. برعکس، فیلم‌های متعددی وجود داشته‌اند که شرکت‌های فیلم‌ساز به‌قدری به آن‌ها بی‌اعتماد بوده‌اند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را نداده‌اند. به‌هرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بوده‌اند، به جامعه هشدار داده‌اند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه این‌گونه فیلم‌ها اقبال چندانی نیافتند.

مسئلهٔ مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامه‌ای فیلم را باید مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آن‌هایی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم می‌پردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم می‌شناسند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیک‌های فیلم‌برداری و تأثیرات آن‌ها بر روی مردم است. نتیجهٔ کارکرد منتقدین بیش از آن‌که در روزنامه‌ها چاپ یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنال‌های تخصصی و گاهی اوقات نیز در مجلات معتبر جامعه ارائه می‌گردند. همچنین گاهی اوقات منتقدین با کالج‌ها و دانشگاه‌ها همکاری می‌نمایند.

جلوه های ویژه

جلوه‌های ویژه در سینما به دو دسته تقسیم می‌شود: ۱ - جلوه‌های ویژه میدانی ۲ - جلوه‌های ویژه دیداری


جلوه‌های ویژه میدانی

جلوه‌های ویژه میدانی (Special Effects) در صنعت فیلم‌سازی به تصاویری گفته می‌شود که در زمان ساخت فیلم، ساخت آن‌ها مشکل باشد. این صحنه‌ها به صورت واقعی و رئال کار می‌شوند و همهٔ آن‌ها توسط بدلکاران، هنرمندان، فیلمبرداران و تعدادی متخصصان مواد منفجره و ماکت‌سازی اجرا شده و با خود دوربین‌ها ضبط می‌شوند و بعضی از آن‌ها بعد از ضبط کار می‌شوند.

جلوه‌های ویژه به دو دستهٔ جلوه‌های نوری و جلوه‌های مکانیکی تقسیم می‌شود.
جلوه‌های نوری
(که جلوه‌های عکسی نیز خوانده می‌شوند) تکنیک‌هایی هستند که در آن‌ها تصاویر یا فریم‌های فیلم به صورت عکسی ایجاد می‌شوند که این به طریق «درون-دوربینی» و با استفاده از نوردهی چندگانه، ترکیب تصاویر یا فرایند شوفتان است، یا به طریق فرآیندهای پس از تولید و با استفاده از چاپگر نوری است.


جلوه‌های مکانیکی

(که جلوه‌های عملی یا فیزیکی نیز خوانده می‌شوند) تکنیک‌هایی هستند که هنگام فیلمبرداری اصلی به صورت واقعی ضبط می‌شوند. این شامل اشیاء مکانیکی، صحنه‌سازی، مدل‌های مقیاسی، آتش‌بازی و جلوه‌های جوی (ایجاد جلوه‌های باد، باران، مه، برف و ابرهای فیزیکی) می‌شود. ایجاد یک خودرو با حرکت خودکار یا انفجار یک ساختمان از نمونه‌های جلوهٔ مکانیکی هستند.
قبل از آن که رایانه‌ها قادر به تولید چنین تصاویری باشند نیز فیلم سازان جلوه‌های ویژه سینمایی فراوانی را می‌ساختند. آن‌ها برای ساخت این جلوه‌ها از مدل‌های گچی، نمونک‌های مقوایی، عروسک‌ها و مدل‌های کوچک شده استفاده می‌کردند. البته مفهوم Special Effects به معنی جلوه‌های ویژه میدانی با Visual Effects به معنی جلوه‌های بصری را نباید با هم اشتباه گرفت. جلوه‌های ویژه آن است که توسط بدلکاران و در میادین به‌طور واقعی اجرا می‌شوند.


جلوه‌های ویژه دیداری
امروزه اگر ساخت یک جلوه در مقابل دوربین بطور زنده غیرممکن یا دارای هزینه زیادی باشد از جلوه‌های ویژه بصری استفاده می‌شود. جلوه‌های ویژه شامل کامپوزیت، روتوسکوپی، انیمیشن، ترکینگ و ... است که اکثرا ساخت آن‌ها نیز گرانقیمت است و به هزینه تولید فیلم‌های هالیوودی مبلغ چشمگیری می‌افزاید. 

فیلم

Image result for ‫کلاکت‬‎


فیلم یا پرده‌بینی اصطلاحی است که به‌طور عام شامل تصاویر و عکس‌های متحرک و همچنین زمینه می‌گردد. ریشهٔ این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی به‌طور تاریخی عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب می‌آمده‌است. تولید فیلم‌ها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا به وجود آوردن آن‌ها از طریق تکنیک‌های انیمیشن یا جلوه‌های ویژه است. فیلم‌ها از مجموعه‌ای از قاب‌های انفرادی تشکیل شده‌اند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده می‌شوند، توهم حرکت را در بیننده بوجود می‌آورند. بر اثر پدیده‌ای به نام ماندگاری تصویر که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از بین رفتن آن در حفظ می‌کنند، چشمک‌های بین تصاویر، قابل رویت نیستند. هم‌چنین عامل ارتباط عامل دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک می‌گردد. این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.

از نظر بیش‌تر افراد فیلم از انواع مهم هنر به‌شمار می‌آید. فیلم‌ها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به بیننده را دارند. عوامل دیداری سینما، نیاز به هیچ نوع ترجمه‌ای ندارد و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک می‌بخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد به‌خصوص اگر از تکنیک‌های دوبله یا زیرنویس که گفتار را ترجمه می‌سازد، بهره جسته باشد. فیلم‌ها هم‌چنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگ‌های مشخص تولید شده و آن فرهنگ‌ها را منعکس کرده و همچنین از آن‌ها تأثیر می‌پذیرد.
در اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی، با استفاده از وسایلی مانند زنده‌گرد و پراکسینوسکوپ، سازوکارهای تولید مصنوعی به وجود آمد و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش درآمدند. این ماشین‌ها از انواع تکامل یافتهٔ ابزارهای سادهٔ اپتیکی مانند توری‌های سحرآمیز بودند. این ابزار توان نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر می‌رسیدند. این پدیده، ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر می‌بایست به‌طور دقیق طراحی می‌شدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنایی خاصی به‌عنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.

با پیشرفت فیلم سلولوئید به منظور عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرکی که در حال حرکت بودند نیز ممکن شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم بود که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاه مخصوصی نگاه کند. در دهه ۱۸۸۰ میلادی، با ساخته شدن دوربین تصاویر متحرک، گرفتن تصاویر تکی و ضبط آن‌ها بر روی یک حلقه ممکن شد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. این دستگاه نور را از فیلم پردازش و چاپ شده می‌گذراند و با کمک بزرگ‌نمائی اپتیکی «تصاویر در حال حرکت» را بر روی پرده‌ای (معمولاً نقره‌ای رنگ) نمایش می‌داد. این حلقه‌های فیلم‌های نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. نخستین فیلم‌های تصاویر متحرک، حالت صحنه ایستا داشتند و در آن‌ها یک حادثه یا عمل، بدون هیچ‌گونه ویرایش کردن یا دیگر تکنیک‌های سینمایی، به نمایش درمی‌آمدند.

تصاویر متحرک تا پایان سدهٔ ۱۹ میلادی، تنها به‌عنوان هنر دیداری به حساب می‌آمدند. اما ابتکار فیلم‌های صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی، رفته رفته ساختار داستانی فیلم‌ها شکل گرفت. در این دوره فیلم‌هایی به صورت صحنهٔ دنباله‌دار ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل می‌کردند. سپس این صحنه‌ها جای خود را به صحنه‌های چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیک‌های دیگر مانند حرکت دوربین نیز به‌عنوان راه‌های اثرگذار در بیان داستان فیلم به کار گرفته شدند. صاحبان سالن‌های تئاتر نیز به جای این‌که تماشاگران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست یا نوازندهٔ ارگ یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی، متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام می‌نمودند. در آغاز دههٔ ۱۹۲۰ میلادی، همراه بیش‌تر فیلم‌ها، فهرست موسیقی‌های فیلم هم عرضه می‌شدند. در محصولات شاخص، این موسیقی‌ها با فیلم عرضه می‌گردید.

رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفایی رسید. به‌هرحال در دهه ۱۹۲۰ میلادی، فیلم‌سازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و فردریش ویلهلم مارنائو به همراهی مبتکر آمریکایی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در دههٔ ۱۹۲۰ میلادی، فناوری‌های نو، الصاق حاشیهٔ صوتی گفتار، موسیقی و افکت‌های صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم را ممکن ساختند. این فیلم‌های صوت‌دار در آغاز با نام «تصاویر با صدا» یا «تاکیز» شناخته می‌شدند.

پیشرفت مهم بعدی در صنعت سینما، معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صدا، به سرعت گسترش یافت اما رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. بیشتر مردم رنگی بودن فیلم برایشان مهم نبود. اما هم‌چنان‌که روش‌های پردازش رنگ بهبود می‌یافت و در مقایسه با فیلم‌های سیاه و سفید قابل رقابت‌تر می‌گشتند، فیلم‌های رنگی بیش‌تر و بیش‌تر تولید می‌شدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. فیلم سازان آمریکایی رنگ را به‌عنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص دادند و از آن در رقابت با تلویزیون (که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی به صورت رسانه‌ای سیاه و سفید باقی‌مانده بود) مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰ میلادی، رنگ به‌عنوان شیوه عادی کار فیلم‌سازان مطرح شد.

دهه‌های ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلم‌های فیلم‌سازان تحصیل‌کرده و مستقل؛ همه و همه از دگرگونی‌هایی بودند که فیلم، آن‌ها را در نیمه دوم سده ۲۰ میلادی تجربه نمود.

در پایان سده ۲۰ و در آستانه ورود به سده ۲۱ میلادی، فناوری دیجیتال و استفاده از رایانه‌ها، انقلابی در روش تهیه، پخش و نمایش فیلم پدیدآورد. استفاده از رایانه‌ها برای ساختن جلوه‌های ویژه، پویانمایی‌های پیچیده و ضبط و پخش صدا نزدیک به واقعیت صحنه، دگرگونی‌های فراوانی را سبب شد.

در آغاز دهه ۲۱ میلادی تلاش‌هایی برای تلفیق فیلم و واقعیت مجازی در جریان است. صنعت فیلمسازی در ایران بیش از صد سال است که راه اندازی شده‌است.

سینما

سینما یک رسانه دیداری شنیداری مبتنی بر فناوری است که به وسیله آن فعالیت اقتصادی صورت می‌گیرد و همچنین قابلیت استفاده هنری را داراست. یک اثر سینمایی که فیلم سینمایی نامیده می‌شود، از عناصر تصویر (به صورت مجموعه‌ای از فریم‌ها) و صدا (گفتگو، صدا و موسیقی) تشکیل شده‌است. یک فیلم بر اساس فیلمنامه و توسط مجموعه‌ای از بازیگرها، کارگردان، فیلم‌بردار و عوامل دیگر ساخته می‌شود. سینما جدیدترین شاخه هنر، معروف به هنر هفتم است که امروزه یکی از عمومی‌ترین و محبوب‌ترین تولیدات هنری را ارائه می‌کند. سینما همچنین به محل پخش عمومی فیلم سینمایی نیز گفته می‌شود.

در ایران هر ساله روز ۲۱ شهریور به عنوان روز سینما گرامی داشته می‌شود.

برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ سینماتوگراف (اولین دوربین فیلم برداری) را اختراع کردند. هرچند نمی‌توان این دو برادر فرانسوی را یگانه افرادی دانست که به پیدایش هنر سینما کمک کردند. پیدایش سینما و فن فیلمبرداری خود مرهون پیشرفت‌های بسیار زیادی هم در عرصهُ تکامل نگاتیو بود و هم تکامل دستگاه‌های اولیه عکاسی. به‌طوری‌که نمی‌توان قاطعانه از یک نفر به‌عنوان مخترع سینما نام برد. دستگاه‌هایی همچون کینتوسکوپ (ساخته توماس ادیسون)، ویتاسکوپ و بایوسکوپ همگی در پیدایش دستگاه سینماتوگراف مؤثر بوده‌اند.

برادران لومیر خود ده‌ها فیلم کوتاه ساختند که همهُ آن‌ها صرفاً از یک نما تشکیل می‌شد و قطع و وصل و تدوین در آن‌ها وجود نداشت. از جملهٔ این فیلم‌ها می‌توانیم به «ورود قطار به ایستگاه» (که به عنوان اولین فیلم ساخته شده به دست بشر محسوب می‌شود)، «خروج قایق از لنگرگاه»، «غذا خوردن کودک» و «خروج کارگران از کارخانه» اشاره کنیم.

پس از لومیرها، ژرژ مه‌لیس باعث تکامل فن سینما شد. دیدگاه مه‌لیس نسبت به سینما یک دیدگاه تئاتری بود. او پرده‌های گوناگونی از نمایش را فیلمبرداری می‌کرد و سپس این پرده‌ها را به یکدیگر متصل می‌کرد. ژرژ مه‌لیس همچنین پدیدآورنده فن تروکاژ در سینماست.

پس از مه‌لیس، ادوین اس پورتر باعث تکامل بنیادین و ساختاری سینما شد. او با ساختن فیلم‌های «زندگی آتش‌نشان آمریکایی» و «سرقت بزرگ قطار» سینما را به عنوان پدیده‌ای که امروزه می‌شناسیم معرفی کرد. سینمای پورتر دیگر ارتباطی به تئاتر نداشت، بلکه به هنری مستقل و جدید تبدیل شده بود. پورتر، پیشگام فن تدوین فیلم نیز می‌باشد. راهی که او در سینما آغاز کرد در نهایت به سینمای داستان‌گوی هالیوود منجر شد.

در آغاز سینما را بیشتر یک پدیده علمی صنعتی می‌دانستند. در سال‌های جنگ جهانی اول سینما، به عنوان یک وسیله نمایشی و سرگرمی، رونق تجاری یافت. سپس قابلیت‌های هنری آن توسط فیلم سازان اروپایی و آمریکایی کشف شد. در همین سال‌ها ریچیوتو کانودو منتقد و نظریه‌پرداز ایتالیایی، سینما را «هنر هفتم» معرفی کرد. زیرا به عقیده او سینما هنری ترکیبی است که در آن همهٔ هنرها حضور دارند.

سینما به معنی ثبت حرکات است و همان‌طور که در مباحث قبل گفتیم، پیدایش تصویر متحرک در نتیجهٔ تکامل تکنولوژی ابزارهای عکاسی بود. به همین سبب شیوهٔ ضبط تصویر (فیلمبرداری) آن، عکسبرداری پشت سر هم، البته با فواصل زمانی ثابت و متوالی است. هیچ هنری به استثنای رسانهٔ تلویزیون، نتوانسته از لحاظ محبوبیت، فراگیری و نیروی تأثیر بر عواطف و افکار مخاطب، با سینما رقابت کند. به همین دلایل و همچنین به آن علت که سینما به صنعت فن و ابزارهای فنی اتکای زیادی دارد، آن را «هنر قرن بیستم» نامیده‌اند. منشأ اصطلاح سینماتوگرافی واژه‌ای یونانی (کینه ما) به معنای حرکت است. سینماتوگرافی به معنای «حرکت نگاری» یا فن ضبط حرکت است. تاریخ تکامل و تحول سینما را به‌طور کلی می‌توان به سه دورهٔ عمده (با تأکید بر فنون و تکنیک‌های سینمایی) تقسیم‌بندی کرد:

    دورهٔ سینمای صامت: در سال ۱۸۹۵ دورهٔ سینمای صامت آغاز شد. این دوره به زمان سینمایی بدون صدا و ساخت فیلم سیاه و سفید مربوط می‌شود.
    دورهٔ سینمای ناطق: در سال ۱۹۲۷ عصر فیلم صدادار آغاز شد و عامل صدا، عملاً سینما را به صورت یک هنر سمعی-بصری درآورد.
    دورهٔ سینمای رنگی: از اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی با اختراع فیلم رنگی آغاز شد.