آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

فیلم‌برداری

فیلم‌برداری مهم‌ترین مرحله تولید فیلم است. این مرحله به ویژه با مهم‌ترین ابزار و وسایل فیلم‌سازی، یعنی دوربین و متعلقات آن، انواع نورافکن‌ها و غیره سرو کار دارد. در این مرحله علاوه بر فیلم‌برداری، نورپردازی، کارگردانی، صدابرداری، بازیگری و برخی جلوه‌های ویژه، نیز هم‌زمان انجام می‌شوند. پیش از اینکه وارد این مرحله شویم باید صحنه کاملاً آماده باشد و بازیگران نیز برای ایفای نقش حاضر باشند.

در سال‌های آغازین تاریخ سینما، دوربین فیلم‌برداری، فقط وسیله‌ای بود که رؤیای بشر، یعنی دیدن تصاویر واقعی بر پرده را محقق ساخته بود. با دوربین می‌شد هر آنچه را می‌توان با چشم دید، ضبط کرد و بعد بر پرده مشاهده کرد، به‌طوری‌که انگار این تصاویر بر پرده جان گرفته‌اند و همین برای تماشاگر آن زمان کافی بود. دوربین را در فاصله‌ای مشخص از سوژه، بدون حرکت یا چرخشی قرار می‌دادند و هر آنچه از دریچه دوربین قابل رویت بود، بر روی فیلم ضبط می‌کردند و سپس همان‌ها را بر پرده، مقابل دید تماشاگران، قرار می‌دادند. اما امروزه دیگر این گونه نیست. با تکنیک‌ها، حرکت دوربین‌ها و تمهیداتی که از طریق عدسی دوربین، فیلتر، انواع نورپردازی و … اعمال می‌شود، تصاویر و صحنه‌ها دیگر آن چیزی نیستند که در مقابل دریچه دوربین قرار دارد، این تکنیک‌ها دنیای فیلم‌سازی را دگرگون کرده‌اند و فیلم‌برداری به چنان پیشرفت و ظرافتی دست یافته‌است که باید به حق آن را هنر عصر تکنولوژی یا به تعبیری هنر تکنولوژیک نامید.

فیلم‌برداری تاریخش را با فیلم‌های سیاه و سفید آغاز کرد. اما با وجود آنکه تنها دو رنگ وجود داشت، باز هم با تکنیک‌ها و تمهیداتی که از سوی فیلم برداران توانمندی چون استنلی کورتز (Stanley Cortez) و گرگ تولند ابداع شدند، می‌شد رنگ خاکستری، سایه روشن‌های پیچیده و عمق میدان‌های عجیب و … ایجاد کرد و با وجود محدودیتی که در رنگ وجود داشت، حس صحنه را به خوبی منتقل کرد. ورود رنگ به سینما نیز آغازگر ابداعات جدید در عرصه فیلم‌برداری برای هر چه بهتر شدن تصاویر و تأثیرگذاری آن‌ها بود. همچنین با وجود آنکه سینما یک هنر دو بعدی است، اما تماشاگر به خوبی در آن، عمق، اندازها و فاصله‌ها را به صورت قابل قبول احساس می‌کند و همه این‌ها به مدد شیوه‌های مختلف فیلم‌برداری و پیشرفت هر چه بیشتر در ساخت ابزار فیلم‌برداری است.

دکوپاژ

دکوپاژ (به فرانسوی: Decoupage) تقطیع یا برش فنی، یکی از وظایف کارگردان است که شامل تصمیم‌گیری در مورد محل استقرار دوربین در صحنه، نوع نورپردازی، اندازه تصویر، زاویه دوربین، نوع حرکت دوربین، تعداد تصاویری که برای نمایش یک موقعیت لازم است، نوع اتصال نماها به یکدیگر، هر صدایی که قرار است در صحنه شنیده شود (هر صدایی غیر از دیالوگ‌ها) و باقی جزئیاتی است که به فرایند تصویری شدن فیلمنامه (سناریو) مربوط می‌شود.

این وظایف که شاید نیمی از وظایف کارگردان باشد، باید پیش از فیلم‌برداری انجام شود و نتیجه آن در فیلم‌نامه دکوپاژ شده مشخص باشد. کارگردان‌ها ممکن است هنگامی که به مرحله فیلم‌برداری می‌رسند برخی از جزئیاتی را که قبلاً تعیین کرده بودند با توجه به شرایط تغییر دهند، ولی معمولاً بر اساس فیلم‌نامه دکوپاژ شده‌ای که خود تهیه کرده‌اند پیش می‌روند. برخی کارگردان‌ها نیز به دکوپاژ کردن فیلم‌نامه پیش از فیلم‌برداری اعتقاد ندارند و معتقدند در هنگام فیلم‌برداری است که کارگردان می‌فهمد فیلم‌نامه‌ای که در دست دارد باید چگونه ساخته شود. البته معمولاً روش اول، هم مرسوم‌تر است و هم کارامدتر.

نحوه دکوپاژ، ضرباهنگ فیلم و حال و هوای آن را به تماشاگر منتقل می‌کند. برای مثال هر چه تقطیع بیشتر باشد، طول نماها کوتاهتر باشد و از زوایای بیشتری فیلم‌برداری صورت گیرد، ضرباهنگ فیلم نیز تند تر خواهد بود و این روش معمولاً در فیلم‌های پر زد و خورد، ترسناک و جنگی، روش مناسبی برای القای حس ترس و هیجان به تماشاگر است و یا در فیلم‌هایی که کارگردان می‌خواهد تماشاگر هر چه بیشتر با شخصیت اصلی همراه شود و با چشم او به ماجرا نگاه کند، معمولاً از برداشت‌های بلند و از حرکت دوربین‌های طولانی و حتی برای بیشتر کردن این حس از نمای دیدگاه (POV) استفاده می‌کند.

نوع دکوپاژ فیلم به نوعی، نشان دهنده سلیقه بصری و سبک تصویری کارگردان است. برخی کارگردان‌ها هستند که به برداشت‌های بلند اعتقاد دارند، به این معنی که معتقدند فیلم باید تا حد ممکن به تجربه بصری بیننده در عالم واقع نزدیک باشد، به همین خاطر این کارگردان‌ها تا حد ممکن از تقطیع نماها خودداری می‌کنند، طرفدار نماهای بلند و حرکت دوربین‌های طولانی‌اند (این روش در بین کارگردان‌های اروپایی بیشتر مرسوم است). در عین حال برخی از کارگردان‌ها نیز طرفدار نماهای کوتاه و قطع‌های سریع هستند و معتقدند که باید تجربه بصری جدیدی را به تماشاگر ارائه داد (معمولاً کارگردان‌هایی که در نظام سینمایی آمریکا کار می‌کنند بیشتر طرفدار این روشند).

یک نکته بسیار مهم و وظیفه بسیار خطیر بر دوش کارگردان آن است که، او باید به ویژه در تقطیع نماها و نوع اتصال آن‌ها به یکدیگر و در زاویه بندی دوربین، به گونه‌ای عمل کند که تماشاگر حس پرش و بریدگی نداشته باشد یا به عبارتی او باید احساس کند که فیلم تداوم دارد، زیرا در غیر این صورت ممکن است در اثر این پرش‌ها توجه او از فیلم کنده شود و چون حواسش پرت شده از همراهی با فیلم صرف نظر کند. علاوه بر این، کارگردان باید به گونه‌ای عمل کند که چشم و ذهن تماشاگر را خسته نکند. به‌طور خلاصه نماها باید به گونه‌ای باشند که نه آنقدر کشدار و بی‌تحرک باشند که خسته‌کننده به نظر برسند و نه آنقدر کوتاه و سریع که تماشاگر نه تنها اطلاعاتی به دست نیاورد بلکه دچار سرگیجه هم شود. افراط و تفریط به فیلم صدمات بسیاری وارد می‌کند.

تدوین گر

تدوین‌گر که در زبان فارسی مونتور (به فرانسوی: Monteur) و ادیتور (به انگلیسی: Film editor) نیز خوانده می‌شود به کسی گفته می‌شود که فیلم را تدوین می‌کند.

تدوین‌گر مسئول گزینش، زمان‌بندی و ترتیب نماها در فیلم است. تدوین گر کار خود را با توجه به ویژگی‌های داستان فیلم و نوع فیلم نامه و همچنین نحوه طراحی بصری فیلم ساز، انجام می‌دهد.


تفاوت مونتاژ و تدوین
در اصطلاح مونتاژ صرفاً به مراحل فیزیکی چسباندن قطعات یک فیلم در کنار هم گفته می‌شود. در حالی که تدوین اصطلاحی هنری تر بوده و شامل اصول زیباییشناسی برای کنار هم قرار دادن پلان‌ها می‌باشد به گونه‌ای که حسی خاص را در مخاطب ایجاد کرده و ریتم مورد نظر کارگردان را به بیننده منتقل نماید. تدوینگر می‌بایست آشنا به امور تولید اعم از کارگردانی تصویربرداری صدابرداری باشد تا بتواند اشتباهات یا اصلاحات را در تدوین به خوبی اعمال نماید. تدوینگر ماهر فردی است که آرشیو کاملی داشته باشد و از زیباشناسی تصویر به خوبی آگاه باشد به معنای دیگر تدوین یعنی تنظیم و تکمیل کار و در هر چیز از آن استفاده می‌شود مثلاً اولین مثال بارزش در فیلمبرداری و مراحل ساخت یک فیلم و مثال‌های دیگری وجود دارد وقتی ما می‌گویم کار را تدوین کردیم نه تنها در مورد فیلم صحبت نمی‌کنیم بلکه در مواردی دیگر قابل بحث است مثلاً یک قاضی برای اجرا کردن آخرین حکمش پرونده را تدوین کرده و از آخر مطلب را درآورده و پایان کارش را انجام می‌دهد وقتی بگوییم ماشین‌ها را تدوین کردم من به عنوان یک فروشنده ماشین این حرف را زدم یعنی بهترین ماشین‌ها را جمع کرده و آ ماده فروش کردم به صورت کلی تدوین در هر کاری یک معنا و مفهوم خاصی دارد که آن جمله را معنی می‌دهد.


منشی صحنه

منشی صحنه (به انگلیسی: Script supervisor) یکی از عوامل نمایش است که اطلاعات خاص هر نما را ثبت و نگهداری می‌کند. او مسئول است که از تعداد و طول زمان هر برداشت، گفتگوهای هر صحنه، موقعیت شخصیت‌ها در سر صحنه و مسیر حرکتشان، محل و موقعیت وسایل موجود در صحنه،موقعیت شخصیت‌ها در سر صحنه، محل استقرار دوربین و حرکت آن و… یادداشت بردارد، تا اطمینان حاصل شود که در نماهای بعدی همه چیز در سر جای درست خود قرار دارند. این گزارش‌ها و یادداشت‌ها، همچنین برای تدوین‌گر هم مفید هستند.

همه موارد فنی و عملی تمرین‌ها و اجراها را سازماندهی کرده و بر اینکه همه بازیگران و عوامل در مکان و زمان درست خود قرار دارند،کنترل دارد. در واقع منشی صحنه کسی است که اطلاعات خاص هر نما را ثبت و نگهداری می‌کند.در مجموع منشی صحنه کسی است که بر کلیه مراحل آماده شدن صحنه، لباس و… نظارت دارد و اطلاعات لازم را در اختیار سایر عوامل فیلم از جمله صدابرداران، فیلمبرداران، گریمورها و… قرار می‌دهد.

منشی صحنه، حافظه کارگردان به حساب می‌آید و از مراحل پیش تولید همراه اوست. منشی صحنه به نوعی رابط کارگردان با سایر عوامل است و نظرات و دستورات او را به آن‌ها انتقال می‌دهد. منشی صحنه بر مسائل مربوط به تطبیق نور و شرایط آب و هوایی در کنار مدیر فیلمبرداری، تطبیق لباس در کنار مسئول لباس، تطبیق دکور در کنار مسئول دکور و تدارکات، تطبیف نوع آرایش صورت و موی بازیگران در کنار گریمور و بسیاری مسایل دیگر کنترل و نظارت دارد. به‌طور خلاصه مسئولیتهای منشی صحنه آن چنان متفاوت و وسیع است که در پروژه‌های بزرگ، به منشی صحنه چندین دستیارداده می‌شود.

این نکته قابل ذکر است که عمدتاً منشی صحنه، خانم می‌باشد. ساعت کاری منشی صحنه هم بسته به نوع پروژه کاری (فیلم، تئاتر و…) معمولاً طولانی و متغیر می‌باشد. محل کار آن‌ها نیز معمولاً سر صحنه تئاتر یا فیلم برداری است.

یکی از مشکلاتی که پیش روی علاقه مندان به این شغل می‌باشد این است که، آموزش حرفه‌ای به صورت رشته‌ای مجزا در دانشگاه‌ها برای منشی صحنه وجود ندارد و فقط در رشته کارگردانی سینما اطلاعات مختصری در مورد منشی صحنه ارائه می‌شود. البته فارغ التحصیلان رشته سینما به خوبی می‌توانند از عهده این کار برآیند و بسیاری از منشی صحنه‌ها در کشور نیز در این رشته تحصیل کرده‌اند. کسب تجربه در کنار کارگردان‌های مختلف در موفقیت این شغل تأثیر زیادی دارد. در واقع کسانی که می‌خواهند فیلم‌سازی را به خوبی یاد بگیرند، می‌توانند با کار منشی صحنه شروع کنند. زیرا منشی صحنه در همه لحظات کنار کارگردان است و هر آنچه او می‌داند را باید بلد باشند.

سکانس

سکانس یا فصل مجموعهٔ چند صحنه از فیلمنامه که وحدت موضوعی یا مضمونی داشته باشد. در ساختار عادی سینمای کلاسیک یا شاه‌پی‌رنگ به طور معمول دو سکانس در پرده اول، چهار سکانس در پرده دوم و دو سکانس در پردهٔ سوم است.