آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

آشنایی با هنر ، طراحی و نقاشی

وبلاگی برای آشنایی و آموزش هنر، آموزش طراحی ، نقاشی ، ادبیات و سینما برای علاقمندان به هنر و نوشته هایی درباره طراحی و هنر نقاشی

اسکار کوکوشکا

Oskar Kokoschka (1963) by Erling Mandelmann - 3.jpg

اسکار کوکوشکا (به آلمانی: Oskar Kokoschka) (متولد ۱۸۸۶-درگذشته ۱۹۸۰ میلادی) نقاش، شاعر و نمایشنامه‌نویس اهل وین بود، که در سال ۱۹۰۵ وارد مدرسهٔ هنر وین نمایشگاهی در نمایشگاه هنر آوانگارد ترتیب داد؛ جایی که چهره‌نگاری‌های خشن او که از ونگوگ الهام گرفته بود، چنان بحث و جدالی به راه انداخت که او را از مدرسهٔ هنروین اخراج کردند. کوکوشکا چهره‌نگاری‌های اکسپرسیونیستی خود را «چهره‌نگاری‌های سیاه» می‌نامید و شخصیت‌هایی که مدل او بودند، چنان فجیع تصویر می‌شدند که او به «فروید نقاشی» معروف شده بود «کسی که زشتی‌های روح هر فرد را نقاشی می‌کرد.» کوکوشکا نیز عملکرد خود را این چنین توصیف می‌کند: «از صورت‌های آن‌ها از ترکیب حالت‌ها و حرکتشان، سعی می‌کردم سرشت واقعی هر کس را حدس بزنم و با زبان تصویری خودم بازآفرینی کنم، چیزی که باید در حافظه‌ها باقی بماند.»

هنر فاسد

هنر فاسد (به آلمانی: entartete Kunst) اصطلاحی است که در دوره آلمان نازی متداول بود. هدف نفی آثار هنرمندان یهودی و مخالف دولت نازی نظیر بکمان، شاگال، کاندینسکی، کله، کوکوشکا، نلده، گروس و کسان دیگر بود. دولت نازی آثار برخی هنرمندان را در مونیخ گرد آورد و نمایش آنها را در نگارخانه‌ها و موزه ممنوع کرد.

پرتره والی


Egon Schiele 069.jpg

پرترهٔ والی (انگلیسی: Portrait of Wally) نقاشی رنگ و روغن اثر هنرمند اتریشی، اگون شیله است که در ۱۹۱۲ از والبروگا «والی» نئوزیل کشیده است؛ زنی که در ۱۹۱۱ ملاقات کرد وقتی خودش ۲۱ سال داشت و والی ۱۷ ساله بود. والی برای چند سال، معشوقه و مدل نقاشی شیله بود که در بسیاری از نقاشی‌های مهم و تأثیرگذار شیله، به تصویر درآمده. در ۱۹۵۴ نقاشی به دست رودولف لئوپولد رسید و در مجموعه موزه لئوپولد که با خرید ۵۰۰۰ قطعه از مجموعه لئوپولد توسط دولت اتریش تأسیس شده بود، قرار گرفت. در ۱۹۹۸ و هنگام برگزاری نمایشگاهی از آثار شیله در موزه هنر مدرن در شهر نیویورک، سابقه مالکیت نقاشی در مقاله‌ای در نیویورک تایمز به چاپ رسید. پس از انتشار این مقاله، وارثان «لیا بوندی جارای» به عنوان کسی که اثر پیش از جنگ جهانی دوم به او تعلق داشته، با دادستان منطقه نیویورک تماس گرفتند و درخواست کردند حکم منع بازگشت اثر به اتریش را صادر کند. این مسئله باعث شد وضعیت اثر برای چندین سال به دست وارثان بوندی که ادعا می‌کردند نقاشی توسط نازی‌ها به سرقت رفته و باید به آن‌ها بازگردانده شود، نامشخص باشد.
در ژوئیه ۲۰۱۰، موزه لئوپولد موافقت کرد ۱۹ میلیون دلار به ورثه بوندی بپردازد تا آن‌ها دست از ادعای خود بردارند


اگون شیله

Egon Schiele 079.jpg

اگون شیله (به آلمانی: Egon Schiele) (زاده ۱۲ ژوئن ۱۸۹۰ – درگذشته ۳۱ اکتبر ۱۹۱۸) نقاش اتریشی و یکی از شاگردان گوستاو کلیمت بود. از وی به عنوان یکی از نقاشان مهم فیگوراتیو اوایل قرن بیستم یاد می‌کنند. خودنگاره‌ها و بدن‌های پیچان یکی از مهمترین مشخصه‌های نقاشی او می‌باشند که از وی هنرمندی اکسپرسیونیست می‌سازند.


محور اصلی در آثار شیله حس درونی اثر است. مهمترین آثار او پرتره‌هایی است که از پیکر خود و اطرافیانش کشیده‌است. او در آثار خود بدن انسان را در وضعیت‌هایِ ناراحت و حالت‌های غیرعادی به نمایش می‌گذارد، به‌گونه‌ای که هراس و اضطراب را به مخاطب منتقل می‌کند. خطوطِ ناآرام و کج‌ومعوج و طرح‌هایِ ناقص و بریده و سایه‌روشنِ مخدوشِ نقاشی‌هایِ او پرده از روانِ خسته و عصبی و مضطربِ پیکرها برمی‌دارد. پیکرهای آثار شیله معمولاً برهنه هستند، اما به‌جای آن‌که کشش جنسی را برانگیزند، بی‌پناهی و سرگشتگی را برملا می‌کنند

اگون شیله در تولن، اتریش متولد شد. او از سنین پایین شروع به طراحی کرد و تا سال ۱۹۰۶ خود صاحب سبکی منحصر به فرد بود. شیله که بسیار متأثر از جنبش نمادگرایی بود، از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ در آکادمی ویینا به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۰۷ با گوستاو کلیمت، یکی از اعضای عمده جنبش نمادگرایی، آشنا شد.
در سال ۱۹۰۹ شیله شروع به نقاشی چهره کرد. این چهره‌نگاری‌ها، که شیله در آنها از رنگ‌هایی غیر ناتورالیستی و زوایایی نامعمول استفاده کرده‌است، بینش منحصر به فرد شیله را باز نمود می‌کنند. در سال ۱۹۱۲ شیله به سبب ماهیت آشکار آثارش به هرزگی متهم شد و مدت کوتاهی را در زندان گذراند. اگون شیله بر اثر همه‌گیری پاندمی همه‌گیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ در ۲۸ سالگی ۳ روز بعد از مرگ همسرش جان سپرد.

فیلم‌برداری

فیلم‌برداری مهم‌ترین مرحله تولید فیلم است. این مرحله به ویژه با مهم‌ترین ابزار و وسایل فیلم‌سازی، یعنی دوربین و متعلقات آن، انواع نورافکن‌ها و غیره سرو کار دارد. در این مرحله علاوه بر فیلم‌برداری، نورپردازی، کارگردانی، صدابرداری، بازیگری و برخی جلوه‌های ویژه، نیز هم‌زمان انجام می‌شوند. پیش از اینکه وارد این مرحله شویم باید صحنه کاملاً آماده باشد و بازیگران نیز برای ایفای نقش حاضر باشند.

در سال‌های آغازین تاریخ سینما، دوربین فیلم‌برداری، فقط وسیله‌ای بود که رؤیای بشر، یعنی دیدن تصاویر واقعی بر پرده را محقق ساخته بود. با دوربین می‌شد هر آنچه را می‌توان با چشم دید، ضبط کرد و بعد بر پرده مشاهده کرد، به‌طوری‌که انگار این تصاویر بر پرده جان گرفته‌اند و همین برای تماشاگر آن زمان کافی بود. دوربین را در فاصله‌ای مشخص از سوژه، بدون حرکت یا چرخشی قرار می‌دادند و هر آنچه از دریچه دوربین قابل رویت بود، بر روی فیلم ضبط می‌کردند و سپس همان‌ها را بر پرده، مقابل دید تماشاگران، قرار می‌دادند. اما امروزه دیگر این گونه نیست. با تکنیک‌ها، حرکت دوربین‌ها و تمهیداتی که از طریق عدسی دوربین، فیلتر، انواع نورپردازی و … اعمال می‌شود، تصاویر و صحنه‌ها دیگر آن چیزی نیستند که در مقابل دریچه دوربین قرار دارد، این تکنیک‌ها دنیای فیلم‌سازی را دگرگون کرده‌اند و فیلم‌برداری به چنان پیشرفت و ظرافتی دست یافته‌است که باید به حق آن را هنر عصر تکنولوژی یا به تعبیری هنر تکنولوژیک نامید.

فیلم‌برداری تاریخش را با فیلم‌های سیاه و سفید آغاز کرد. اما با وجود آنکه تنها دو رنگ وجود داشت، باز هم با تکنیک‌ها و تمهیداتی که از سوی فیلم برداران توانمندی چون استنلی کورتز (Stanley Cortez) و گرگ تولند ابداع شدند، می‌شد رنگ خاکستری، سایه روشن‌های پیچیده و عمق میدان‌های عجیب و … ایجاد کرد و با وجود محدودیتی که در رنگ وجود داشت، حس صحنه را به خوبی منتقل کرد. ورود رنگ به سینما نیز آغازگر ابداعات جدید در عرصه فیلم‌برداری برای هر چه بهتر شدن تصاویر و تأثیرگذاری آن‌ها بود. همچنین با وجود آنکه سینما یک هنر دو بعدی است، اما تماشاگر به خوبی در آن، عمق، اندازها و فاصله‌ها را به صورت قابل قبول احساس می‌کند و همه این‌ها به مدد شیوه‌های مختلف فیلم‌برداری و پیشرفت هر چه بیشتر در ساخت ابزار فیلم‌برداری است.