از ویژگیهای این حرکت هنری که در کارهای موسیقی هم بوضوح میتوان آن را حس کرد، تمایل هنرمند به کاوش در درون خود به جای محیط بیرونی است. اغلب این هنرمندان آلمانی واتریشی بودند که به نوعی علیه هنرمندان امپرسیونسم فرانسوی که فقط مضمونهای دلنشین و زیبا را میآفریدند دست به طغیان زدند. آنها زیبایی و آراستگی ظاهری را به باد انتقاد گرفتند و برای اعلام وجود نارضایتی در اجتماع در جهتی دیگر به پرورش تفکرات وحشی و حتی کریه در هنر پرداختند. از موسیقیدانان بنام این سبک میتوان به آرنولد شونبرگ، بلا بارتوک، چارلز آیوز، جورج گرشوین، آرون کوپلند، آنتون وبرن و آلبان برگ اشاره کرد؛ که خیلی از آنها بیآنکه در دوران زندگی خود لمس کنند. بعد از مرگشان بر موسیقی آهنگسازان بعد از خود تأثیرگذار بودند. موسیقیدانان اکسپرسیونیسم مانند نقاشان و نویسندگان این سبک هنری برای بیان نازیباییها روشهای خاص خود را دنبال کردند. تأکید آنها بر عناصر غیر موسیقی بود استفاده از اصوات، فاصلههای دیسونانس، تاکیدهای غیر موزون روی ضربها که قدرت پیشبینی را از شنونده میگیرد، تعویض سریع تونالیته و مشخص نبودن تونالیته اصلی موسیقی و بسیاری روشهای دیگر همه باعث این میشوند که موسیقی بوجود آمده دقیقاً حال و هوای تابلوهای کشیده شده توسط نقاشان یا مطالب نوشته شده توسط نویسندههای این سبک هنری را برای مخاطب القا کنند. این ویژگیهای نازیبا در موسیقی آنقدر پیش میرود که آیوز موسیقیدان این سبک در سمفونی چهارم خود با دو ارکستر به صورت همزمان دو قطعه در دو تنالیته ی مختلف اجرا میکند، باید گفت که این کار جسارت و جرات خاصی راطلب میکند، که حتماً او از آن بهره میبردهاست.